گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره هفتاد و دوم (سورة الجن) ...



ص : 339
اشاره
سورة الجن: این سوره مبارکه مکی است.
عدد آیات: بیست و هشت.
عدد کلمات: دویست و هشتاد و پنج.
عدد حروف: هفتصد و پنجاه و نه.
نمیرسد به او چیزي از چشم جن و نه از دمیدن آنان و نه از « قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ » ثواب تلاوت- ثواب الاعمال: هر که بسیار قرائت کند
سحر و نه از کید ایشان، و میباشد با حضرت پیغمبر و اهل بیت او و گوید خدایا: به غیر ایشان نمیخواهم و غیر از این درجه آرزو
ندارم (با تذکرات سابقه).
در سوره احقاف ذکر شد: گروهی از جن در بطن نخله به ملازمت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسیدند، و استماع
قرآن نموده ایمان آوردند، و آنها نه نفر یا هفت نفر: سه تا از حران، و چهار از نصیبین بودند. چون به شرف اسلام مشرف شدند به
میان قوم آمدند، ایشان را بر ایمان ترغیب کردند حق تعالی در این سوره از آن اخبار فرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الجن ( 72 ): آیه 1] ... ص : 339
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً ( 1
ص: 340
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ: بگو اي پیغمبر به امت خود، وحی کرده شد به من، أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ: آنکه شنیدند قرآن را در بطن نخله،
گروهی از جنیان که از ده کمتر و از سه بیشتر بودند.
بیان: جن- اجسام لطیفه هستند، براي آنها حرکات سریعه، و قادر بر اعمال قویه، و براي آنها عقل و فهم، و جریان نمایند در اجسام
بنی آدم مانند خون، و متشکل شوند به اشکال مختلفه و صور متنوعه.
کفعمی رحمه اللّه فرماید: عرب جن را مراتبی نامند. جنس آن را جن، و اگر ساکن با مردم شوند عامر، و اگر متعرض اطفال شوند
ارواح. پس اگر خبیث باشند، شیطان خباثت زیاد باشد مارد و اگر قوه زیاد گردد، عفریت نامند.
و روایت شده از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که خلق فرمود خدا جن را پنج صنف: 1- مانند باد در هوا، 2- صنف
بنابراین جن وجود خارجی «1» مار، 3- عقارب، 4- صنف حشرات زمین، 5- صنف مانند بنی آدم، بر آنها حساب و عقاب باشد
دارند، نه آنکه صرف خیال و توهم باشد چنانچه بعضی گمان کردهاند.
فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا: پس گفتند به قوم خود، بدرستی که ما شنیدیم قُرْآناً عَجَباً:
کتابی و کلامی عجیب و بدیع که میان کلام مردمان است، در حسن نظم و دقت معنی، و کسی انشائی مثل آن ندیده و بر آن
قدرت ندارد.
__________________________________________________
. 1)- سفینۀ البحار، جلد 1، صفحه 186 )
صفحه 211 از 274
ص: 341
[سوره الجن ( 72 ): آیه 2] ... ص : 341
( یَهْدِي إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً ( 2
یَهْدِي إِلَی الرُّشْدِ: هدایت فرماید بندگان را به راستی و صواب و صلاح دین و دنیا، فَآمَنَّا بِهِ: پس ایمان آوردیم به آن. و چون ایمان
به قرآن، ایمان به خدا و وحدانیت او و برائت از شرك است، از این جهت بعد از این گفتند: وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً: و هرگز شرك
نیاریم به پروردگار خود، هیچکس را از اصنام و ابالسه و غیر آن، چنانچه پیش از این شرك میآوردیم.
بیان: آیه دال است بر آنکه حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مبعوث بر همه خلقان است از جن و انس. و جن از عقلا، و
عارف به لغات عرب، و ممیز معجزه از غیر آن، و داعی قوم خود به اسلام، و مخبر ایشان به اعجاز قرآن، و عالم به آنکه این کلام
پروردگار عالمیان است، زیرا کلام بندگان، تعجبآور نیست.
تبصره: قول به وجود جن و شیاطین، متفق علیه جمیع انبیاء و عقلا و حکماست: خواجه نصیر در نقد محصل، ابن سینا در رساله
حدود، میرداماد در قبسات، و دیگران قائلند. و قرآن مجید در این سوره محقق ساخته وجود آن را. و ندیدن وجود آنها، دلیل بر
نبودن وجود آنها نیست، زیرا عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود. و احوال حضرت سلیمان علیه السّلام و مسخر بودن جن و انس
به او، شاهد بزرگی است. و از بسیاري عقلا و مشایخ، مشاهده جن نقل شده به اشکال مختلفه از جمله:
در تفسیر لوامع التنزیل، خاصه و عامه نقل نمودهاند که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بر منبر کوفه موعظه میفرمود. ناگاه غلغله
و غوغائی از مردم برخاست. در آن اثنا اژدهائی به نهایت طویل و جسیم و مهیب در مسجد کوفه وارد شد. حضرت فرمود: راه
بدهید. تا آنکه آمد و بعد از سلام، سر خود را به پاي حضرت مالیده، به زبان فصیح عربی تکلم با حضرت نمود. و حضرت به
ص: 342
همان زبان جواب فرمود. پس باز سر خود را به پاي مبارك مالید. مردم دنبالش بیرون آمده، دیدند غباري عظیم برخاسته، میان غبار
ناپدید شد. حضرت فرمود:
این، عالم و قاضی جن بود از جانب من در آنها قضایا و مسائل معضله بر او مشکل شده بود، آمد از من سؤال و جواب شنید. و آن
درب از آن زمان به باب الثعبان مشهور شد.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 3] ... ص : 342
( وَ أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَۀً وَ لا وَلَداً ( 3
وَ أَنَّهُ تَعالی و بدرستی که بلند و برتر است، جَ دُّ رَبِّنا: عظمت و جلال پروردگار ما، از مجانست مخلوقات و مشابهت ممکنات در
ذات و صفات، و بزرگ است سلطنت و غناي او، مَا اتَّخَذَ صاحِبَۀً وَ لا وَلَداً: فرانگرفت هیچ مصاحبی، چنانکه بنی مسیح گویند، و نه
فرزندي را چنانچه یهود و نصاري گویند. حضرت صادق علیه السّلام فرماید: نیست براي خدا جد که به معنی بخت و دولت است،
زیرا از صفات ممکنات است. بلکه به جهالت خود این را بر او اطلاق کردند. و حق تعالی به همان طریق که گفتهاند، براي پیغمبر
حکایت فرماید.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 4] ... ص : 342
( وَ أَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَفِیهُنا عَلَی اللَّهِ شَطَطاً ( 4
صفحه 212 از 274
وَ أَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَ فِیهُنا: و بدرستی که ما گمان کردیم، عَلَی اللَّهِ شَطَطاً: بر خداي تعالی سخن دور و متجاوز از حد، که آن نسبت
صاحبه و ولد است، به او.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 5] ... ص : 342
( وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَی اللَّهِ کَذِباً ( 5
ص: 343
وَ أَنَّا ظَنَنَّا: و بدرستی که ما گمان کردیم، أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ: اینکه هرگز نگویند آدمیان و جنیان، عَلَی اللَّهِ کَ ذِباً: بر خدا
دروغی را، لا جرم هر چه سفیه ما میگفت، باور میکردیم. و چون قرآن شنیدیم، دانستیم بر خدا دروغ بستند. پس از آن برگشتیم
و مؤمن شدیم. این کلام اعتذار است از اتباع ایشان، مر سفیه را در این قول، به جهت ظن ایشان به آنکه هیچکس نتواند بر خدا
دروغ بندد. و آیه دال است بر آنکه جنیان، مقلد بودند. و چون استماع حجت کردند، حق بر ایشان منکشف شد، رجوع کردند از
آنچه بر آن بودند. و مشعر است به بطلان تقلید در توحید، و وجوب اتباع دلیل.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 6] ... ص : 343
( وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً ( 6
وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ: و بدرستی که بودند مردمی از آدمیان که در بعضی از مواضع، یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ: پناه گرفتندي
به مردانی از جنیان.
و آن، چنان بود چون کسی به بیابان هولناك رسیدي، گفتی: اعوذ بسید هذا الوادي من سفهاء قومه. و اعتقاد او آن بود که بدان
استعاذه، آن شب سالم بماند. فَزادُوهُمْ رَهَقاً: پس بیفزودند آدمیان مر جنیان را به سبب این استعاذه لحوق و غشیان اثم از کبر و
سرکشی و جهل، چه ایشان به سبب آن گفتند:
بزرگی ما به مرتبهاي است که آدمیان به ما پناه میجویند و ما نگهبان و حامی، و سید ایشانیم. ابن عباس گفته: معنی آیه آنکه
بیفزودند جنیان مر آدمیان را گمراهی، یعنی اغوا و اضلال ایشان کردند تا آنکه آدمیان پناه بردند به ایشان. ابتدا قومی از یمن
بودند، بعد این تعوذ فاش شد میان مردم، و همه تعوذ میکردند.
ص: 344
[سوره الجن ( 72 ): آیه 7] ... ص : 344
( وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً ( 7
وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ: و بدرستی که آدمیان یعنی کفار، ایشان گمان بردند چنانچه شما گمان بردهاید اي جن، أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ
أَحَداً: آنکه هرگز مبعوث و زنده نگرداند هیچکس از مردگان را براي حساب و جزا، یا مبعوث نکند پیغمبري بعد از موسی و عیسی
علیهما السّلام.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 8] ... ص : 344
( وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً ( 8
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ: و بدرستی که ما قصد آسمان و طلب رسیدن به آن نمودیم براي استراق سمع، فَوَجَدْناها: پس یافتیم آسمان را،
صفحه 213 از 274
مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً: پر کرده شده از پاسبان توانا. مراد ملائکه باقوه براي منع جنیان، وَ شُهُباً: و از ستارگان درخشنده آتشفشان،
یعنی اجسام نورانی متولده از آتش که به جهت رجم شیاطیناند.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 9] ... ص : 344
( وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً ( 9
وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها: و بدرستی که ما بودیم مینشستیم از آسمان، مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ: در مکانها براي شنیدن اخبار آسمان، فَمَنْ یَسْتَمِعِ
الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً: مییابد براي خود ستاره روشن آتشبار و نگاه دارنده او از صعود، یعنی منع کننده او از استماع قول ملائکه
و آماده براي سوختن او. نزد بعضی شهب (تیر شهاب) در زمان حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حادث شد و قبل از
حضرت نبود. بنابراین از جمله معجزات خواهد بود.
ص: 345
[سوره الجن ( 72 ): آیه 10 ] ... ص : 345
( وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً ( 10
وَ أَنَّا لا نَدْرِي: و بدرستی که ما نمیدانیم، أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ: آیا بدي خواسته شده است از حراست آسمان و بازداشتن ما از
استماع قول ملائکه به کسانی که در زمیناند، از آدمیان، أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَ داً: یا اراده فرموده براي ایشان پروردگارشان خیر و
صلاحی، یعنی در وقت حدوث این علامات که کثرت رجم و منع استراق است، گفتیم که این نیست مگر براي امر عظیم که حق
سبحانه اراده آن فرموده به اهل زمین، از عذاب و نقمت یا لطف و رحمت.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 11 ] ... ص : 345
( وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً ( 11
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ: و بدرستی که از جنس ما شایستگان هستند، یعنی مؤمنان نیکوکار که سابقند در خیرات، وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ: و از
ما گروهی هستند فروتر از صالحان، یعنی میانه روان که غیر صالحانند و طالحانند و بدکاران، کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً: هست طرق ما طرق
منقطعه از یکدیگر، یعنی مذاهب متفرقه مختلفه، یا هستیم صاحبان طرق متفرقه و مذاهب مختلفه
[سوره الجن ( 72 ): آیه 12 ] ... ص : 345
( وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً ( 12
وَ أَنَّا ظَنَنَّا: و بدرستی که به یقین دانستیم، أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ: اینکه هرگز عاجز نتوانستیم ساخت خداي را، فِی الْأَرْضِ: در حالتی که در
زمین باشیم،
ص: 346
یعنی هر جا که ما هستیم، در زمین نمیتوانیم که او را عاجز سازیم. وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً: و هرگز عاجز نمیتوانیم کرد او را در حالتی
که فرار کرده باشیم به اطراف آسمان یا به کوه قاف. خلاصه آنکه هرجا که هستیم، در تحت فرمان اوئیم، و در قبضه قدرت او و
عدم امکان ما، از دائره حکم او. این وصف احوال جنیان و بیان عقاید ایشان است، یعنی همه آنها، که اخیار باشند، یا اشرار، یا
مقتصد، اعتقاد دارند بر آنکه خداي تعالی عزیز و غالب و قادر است بر وجهی که هیچ مطلبی از او فوت نمیشود، و هیچ مهربی
صفحه 214 از 274
(پناهگاهی) موجب آن نیست که ملتجی خود را از او برهاند.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 13 ] ... ص : 346
( وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدي آمَنَّا بِهِ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً ( 13
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدي و بدرستی که ما آن هنگام که شنیدیم قرآن را که سبب هدایت عالمیان است، آمَنَّا بِهِ: ایمان آوردیم به او و
به آن کس که از او شنیدیم، یعنی حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. و محقق است که هیچ پیغمبري به جن مبعوث نبوده،
مگر آن حضرت که دعوت او به همه جن و انس، و تبلیغ و نسبت به عام و خاص محقق باشد. فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ: پس هر که ایمان
آورد به پروردگار خود، فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً: پس نترسد او از نقصان در جزاي او، و نه از لحوق ظلم و کراهت و مذلت، بلکه
اجر او بر اتمّ وجه باشد، زیرا او بخس حق ننموده و ظلم به کسی ننماید.
تنبیه: آیه دال است بر آنکه از حق مؤمن آنست که از مظالم مجتنب باشد، و حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: الا
انبّئکم لم سمّی المؤمن مؤمنا؟ لایمانه النّاس علی انفسهم و اموالهم. الا انبّئکم لم سمّی المسلم المسلم من سلم النّاس من یده و لسانه.
فرمود: آیا خبر دهم شما را براي چه نامیده شد مؤمن مؤمن به جهت مأمون بودن مردمان از او بر جان و مالشان. آیا خبر دهم شما را
ص: 347
براي چه نامیده شد مسلم مسلمان به جهت سالم بودن مردمان از دست و زبان او. و نیز دلالت دارد بر قوت ایمان جنیان و قوت
اسلام آنان.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 14 ] ... ص : 347
( وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً ( 14
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ: و بدرستی که از ابناي نوع ما مسلمانانند، یعنی ایمان آورندگانند به پیغمبر، و متدین شدهاند به دین اسلام، وَ مِنَّا
الْقاسِطُونَ: و از ما ستمکارانند بر نفس خود، و درگذشتگان از طریق حق که ایمان و طاعت است. فَمَنْ أَسْلَمَ: پس هر که تسلیم شد
امر الهی را، چنانچه ما منقاد امر او هستیم، فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً: پس آن گروه تسلیم شدگان قصد کردهاند راه راست را که موصل
ایشان است به ثواب ابدي.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 15 ] ... ص : 347
( وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً ( 15
أَمَّا الْقاسِطُونَ
: و اما بیرون رفتگان از طریق حق،کانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً
:پس باشند در آخرت مر جهنم را هیمه که به ایشان جهنم افروخته شود، چنانچه به کفار افروخته شود. نقل شده که حجاج بن
یوسف در حینی که اراده قتل سعید بن جبیر نمود، گفت: چه میگوئی در حق من؟ سعید گفت: قاسط عادل. ارکان دولتش گفتند
چه نیکو کلامی گفت. حجاج گفت: اي جاهلان او مرا ظالم و مشرك میگوید، و گمان شما آنست که مرا به قسط و عدل تعریف
کند. بعد این دو آیه تلاوت نمود: أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً
و:
الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ.
صفحه 215 از 274
ص: 348
[سوره الجن ( 72 ): آیه 16 ] ... ص : 348
( وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَۀِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ( 16
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا: و دیگر وحی شده به من که اگر استقامت ورزید اي اهل عالم از جن و انس، عَلَی الطَّرِیقَۀِ: بر افضل طریق که دین
اسلام است و ثابت باشید، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً: هر آینه بدهیم ایشان را آب بسیار، که کنایه است از توسعه و فراخی رزق و کثرت
مال که لازمه باران است. تخصیص آن به ذکر، به جهت آنست که اصل معاش وسعت است. پس معنی آنکه: اگر اسلام آورند و
استقامت نمایند، روزي را بر ایشان فراخ گردانیم و نعمت را بسیار نمائیم.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 17 ] ... ص : 348
( لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً ( 17
لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ: تا بیازمائیم ایشان را، یعنی با آنها معامله آزمایندگان نمائیم، تا بر عالمیان ظاهر شود که به وظایف شکران چگونه قیام
کنند و به تکالیف مقرره عمل مینمایند یا نه.
حضرت باقر علیه السّلام به روایت کافی فرمود: اگر مستقیم شوید بر ولایت امیر المؤمنین و ولایت اوصیاي از اولاد او، قبول نمایند
«1» . اطاعت ایشان را در اوامر و نواهی ایشان، هرآینه سیراب میکنیم دلهاي ایشان را از ایمان
«2» . و حضرت صادق علیه السّلام فرماید: افاده و افاضه میکنیم به ایشان علوم بسیاري را که تعلیم گرفته باشند از ائمه
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 438 )
. 2) مدرك یاد شده، صفحه 439 )
ص: 349
وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ: و هر که اعراض کند از یاد کردن پروردگار خود، یعنی از عبادت آفریدگار خود اعراض کند یا از
موعظه و وحی روي بگرداند و قبول نکند، یا کفران نعمت حق نماید، یَسْلُکْهُ عَذاباً صَ عَداً: درآورد خدا او را در عذابی سخت که
فوق طاقت او باشد و غالب بر او.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 18 ] ... ص : 349
( وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً ( 18
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ: و دیگر وحی شده به من، مسجدها مر خداي راست و خاص او باشد، فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً: پس نخوانید در آن
با خداي یگانه هیچکس را، یعنی در پرستش و ستایش، چنانچه یهود و نصاري در کنایس و معابد خود، عزیز و مسیح را بالوهیت
یاد کنند. و مشرکان در حوالی کعبه معظمه، بتان را پرستش کنند.
در من لا یحضر- از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مروي است که: مراد از مساجد اعضاء سبعه است: پیشانی، دو سر زانو، دو
«1» . کف دست، دو انگشت بزرگ پا
بنابراین معنی آنکه: این مساجد سبعه را براي غیر خدا به زمین مگذارید. یا مراد آنکه در عبادت ریا نکنید، بلکه باید عبادت خاص
خدا باشد. پس به این معنی مراد از مساجد، تمام روي زمین است نه آنکه حرمت ریا و شرك مختص به مساجد باشد، بلکه عموم
صفحه 216 از 274
و «2» . مکان نماز، زیرا حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: همه روي زمین را خدا، براي من و امت مسجد قرار داده
این از خصایص آن حضرت است. فرمود: الحمد للّه الّذي جعل لی الارض مسجدا
__________________________________________________
[...] . 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 439 )
. 2) منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 36 )
ص: 350
پس تمام روي زمین براي این امت محل عبادت است، اگر آب باشد با آب طهارت کنند، و اگر نباشد با خاك تیمم «1» . و طهورا
نمایند.
و حضرت رضا علیه «2» . تتمه: در کتاب کافی- از حضرت کاظم علیه السّلام در تأویل این آیه فرمود: مراد از مساجد، اوصیاء باشند
«3» . السّلام فرمود: مراد، ائمهاند
[سوره الجن ( 72 ): آیه 19 ] ... ص : 350
( وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً ( 19
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ: و بدرستی که آن هنگام که برخاست بنده خدا که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است در بطن
نخله به نماز صبح، یَدْعُوهُ: میخواند خداي را در نماز صبح، و جن قرائت او میشنیدند، کادُوا یَکُونُونَ: نزدیک بوده که باشند، عَلَیْهِ
لِبَداً: به روي خفتگان از غایت ازدحام بر او، به جهت تعجب ایشان از آنچه میدیدند از عبادت او و اقتداي اصحاب به او در
جماعت به سبب حرص آنها بر استماع قرآن، زیرا هرگز مثل این حال ندیده و مانند این کلام نشنیده بودند. ابن عباس گوید: این
کلام از قول جنیان است که بعد از استماع قرآن، به قوم خود خبر دادند از ازدحام اصحاب بر آن سرور در نماز. نزد بعضی مراد
آنست که چون پیغمبر به دعوت برخاست، جن و انس مجتمع شدند بر ابطال امر او، و حق تعالی منع شر ایشان نموده و حجت او را
ظاهر ساخت بر همه و غالب گردانید او را.
__________________________________________________
، 1) به این مضمون یافت نشد. امّا روایت شده که آن حضرت فرمود: جعلت لی الارض مسجدا و طهورا. (وسائل الشیعه، جلد 2 )
.( صفحه 970 ، حدیث 3
. 2) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 439 )
. 3) مدرك یاد شده، صفحه 440 )
ص: 351
[سوره الجن ( 72 ): آیه 20 ] ... ص : 351
( قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً ( 20
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی: بگو اي پیغمبر به مشرکان اینست و جز این نیست که میخوانم و میپرستم پروردگار خود را، وَ لا أُشْرِكُ بِهِ
أَحَداً: و شریک قرار ندهم با ذات یگانه او هیچکس را. و این امر عجیب و منکر نیست تا موجب اتفاق شما شود بر عذاب من، بلکه
تعجب از کسی است که داعی غیر خدا باشد و فراگیرنده شرکاء براي ذات یگانه او.
صفحه 217 از 274
[سوره الجن ( 72 ): آیه 21 ] ... ص : 351
( قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَ  را وَ لا رَشَداً ( 21
قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ: بگو اي پیغمبر که من مالک نیستم براي شما، ضَ  را وَ لا رَشَداً: دفع ضرري و نه رسانیدن خیر و صلاحی، یعنی
قدرت ندارم بر آنکه نفع و ضرر به شما رسانم، زیرا حقیقت ضارّ و نافع، با خدا است. این کلام متضمن اعتراف به عبودیت، و
اضافه حول و قوه به او سبحانه.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 22 ] ... ص : 351
( قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً ( 22
قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی: بگو بدرستی که مرا هرگز نجات ندهد و پناه نگیرد، مِنَ اللَّهِ أَحَ دٌ: از عذاب خدا هیچکس، یعنی اگر خدا
خواهد به من ضرري رساند از مرض و انواع ابتلا و محن، کسی حمایت نتواند کرد و از آن نتواند رهانید. وَ لَنْ أَجِ دَ مِنْ دُونِهِ
مُلْتَحَداً: و نیابم هرگز به غیر از او سبحانه، پناهی که روي به او آرم و از آن بلیه نجات یابم.
ص: 352
[سوره الجن ( 72 ): آیه 23 ] ... ص : 352
( إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ( 23
إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ: مگر پیغام رسانیدن از جانب او، وَ رِسالاتِهِ: و اداي احکامی که به من ارسال فرموده. یا کسی مرا رهائی ندهد از
عذاب خدا، اگر نرسانم رسانیدنی از خدا و ادا نکنم پیغام او را. طبرسی فرماید: مراد به ابلاغ، توحید و عدل الهی و سایر صفات
ثبوتیه و سلبیه و مراد به رسالات، اداي شرایع و احکام است. در این آیات بیان فرماید که سواي طاعت خدا و فرمانبرداري، ملجأي از
عذاب سبحانی نیست. بعد از آن ذکر وعید را فرماید: وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ: و هر که نافرمانی کند خدا را در پرستش او، و
پیغمبر او را در فرامین او، فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ: بدرستی که براي اوست آتش جهنم، خالِدِینَ فِیها أَبَداً:
در حالتی که جاوید باشند در آن همیشه، یعنی هرگز خلاصی نیابند.
تبصره: در آیه شریفه اشاراتی است: 1- تهدید عظیم نسبت به متمردان فرمان خدا و رسول. 2- تلازم بین عصیان رسول با عصیان
خدا، یعنی نافرمانی پیغمبر، ملازمه دارد نافرمانی خدا را. 3- ایعاد به آتش جهنم. 4- خلود در عذاب و آتش اگر به همین حال از
دنیا روند.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 24 ] ... ص : 352
( حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً ( 24
مشرکان، متظاهرند بر عداوت پیغمبر و تفرقه اصحاب او و کثرت عدد خود.
حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ: تا اینکه بینند و مشاهده کنند آنچه وعده داده میشوند به مغلوب شدن آنان و غلبه مسلمانان، یا عذاب
جحیم و عقاب الیم را،
ص: 353
فَسَیَعْلَمُونَ: پس زود باشد بدانند مؤمن و مشرك، مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً: کیست ضعیفتر از جهت یار و مددکار، وَ أَقَلُّ عَدَداً: و کمتر از
صفحه 218 از 274
روي عدد، یعنی معلوم شود که ناصر او قویتر و مددکار او بیشتر است.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 25 ] ... ص : 353
( قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً ( 25
کفار بعد از شنیدن این آیه گفتند: این موعود کی خواهد بود آیه آمد:
قُلْ: بگو آنچه وعده داده شده، راست و درست و محققا واقع خواهد شد، زیرا وعده خدا تخلف پذیر نیست، لکن مخفی است. إِنْ
أَدْرِي: نمیدانم، أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ: آیا نزدیک است آنچه وعده داده شدهاید از عذاب، یعنی هر آنی از آنات حالیه، محتمل
الوقوع است، أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً: یا مقرر کرده براي آن پروردگار من، زمانی که مدت آن دراز باشد.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 26 ] ... ص : 353
( عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً ( 26
عالِمُ الْغَیْبِ: اوست داننده پوشیده، فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَ داً: پس آشکار و مطلع نگرداند بر غیبی که مخصوص است به علم او
هیچکس را.
[سوره الجن ( 72 ): آیه 27 ] ... ص : 353
( إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً ( 27
إِلَّا مَنِ ارْتَضی مگر آن کسی را که پسندیده و برگزیده باشد، مِنْ رَسُولٍ: مگر پیغمبر خود را که بر بعضی از آن اطلاع دهد به
توسط ملک و
ص: 354
مشاهده، بر حسب حکمت و مصلحت تا معجزه او باشد. مراد حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یا مطلق انبیاء علیهم السّلام.
بیان: چون صدور معجزات و ظهور مغیبات از ائمه علیهم السّلام به واسطه اعلام و اخبار سید مختار بوده، و الهامات وارده از حضرت
عزت بدون توسط ملک بوده، پس آیه منافی آن نباشد چه تخصیص غیب مذکور به آن حضرت، از حیثیت ظهور غیب است از آن
حضرت بدون واسطه بشریت مطلقا.
بعد از آن بیان حفظ آن حضرت فرماید از شر جن و انس:
فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ: پس بدرستی که درمیآورد خدا از پیش روي پیغمبر مکرم، وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَ داً: و از پس او، نگهبان از
ملائکه، که حراست میکنند از شر شیاطین جن و انس و از مخالطه آنها.
چنانکه مروي است چون جبرئیل وحی میآورد به آن حضرت، هفتاد هزار ملک با او بودند براي حفظ وحی و طرد شیاطین از آنکه
«1» . استراق سمع نمایند و آن را به کهنه خبر دهند. و این ملائکه براي عظمت وحی بود
سعید بن جبیر روایت نموده که: در هیچ وقت جبرئیل نزد حضرت نمیآمد، مگر آنکه با او چهار ملک بودند: یکی در پیش، و
«2» . دیگري در پس، و یکی طرف راست، و دیگري طرف چپ و حفظ او میکردند
[سوره الجن ( 72 ): آیه 28 ] ... ص : 354
( لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً ( 28
صفحه 219 از 274
لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا: تا بداند رسول آنکه به تحقیق رسانیدهاند جبرئیل و
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 41 )
2) مدرك یاد شده. )
ص: 355
سایر ملائکه که رفیق اویند در وقت نزول وحی، رِسالاتِ رَبِّهِمْ: پیغامهاي پروردگارشان را بیتغییر و تبدیل، یا تا بدانند فرستادگان
که تبلیغ احکام الهی کردهاند به بندگان، یا بدانند ملائکه که رسانیدهاند رسالت پروردگار را به پیغمبر بدون تغییر و تبدیل، یا تا
بداند حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که جمیع پیغمبران احکام الهی را به بندگان رسانیدهاند بدون زیاده و نقصان، به
جهت محروس بودن ایشان از شیاطین، همچنانکه او تبلیغ رسالت نموده به همان طریق. وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ: و احاطه دارد علم الهی
به آنچه نزد پیغمبران و ملائکه است از حکم و شرایع بر وجهی که هیچ، از علم او سبحانه پنهان نیست، و او حافظ باشد از قصور و
خلل. وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً: و شمرده هر چیز را، یعنی ضبط همه اشیاء نموده در حالتی که محصور و معدود است در علم
سبحانی. مراد کمال علم سبحانی است به همه اشیاء، حتی قطرات باران و ریگ بیابان و اوراق اشجار و زبد بحار و امثال آن که
احاطه علمیه دارد به عدد آنها. و هرگاه احاطه علمیه الهی به جمیع معلومات باشد، چگونه عالم نباشد به آنچه نزد پیغمبران است از
وحی. بنابراین هیچ چیز از علم سبحانی خارج نیست از کلی و جزئی و نهانی و آشکارا.
ص: